سند سازی مزاری و مزاری پرستان

ساخت وبلاگ

از اینجا بود که استاد مزاری و یارانش برای فرار از بن بست، فریب و تحمیق مردم و طهارت و برائت خود، بخش دیگری از این سناریو را روی صحنه آوردند و آن جعل به اصطلاح اسناد همکاری و تبانی میان دولت و جناح اکبری و حرکت اسلامی بود. بر این اساس یک سلسله اوراق فتوکپی شده تحت عنوان «اسناد خیانت و توطئه» تکثیر و در مقیاس وسیع در داخل و خارج پخش گردید. در این اسناد که گویا میان مسئولان دولت (ربانی، مسعود و فهیم) و برخی شخصیت های حزب وحدت (اکبری، کاظمی، آیه الله فاضل) به امضاء رسیده است؛ نشان دهنده این راز است که گویا توافقات و معاملاتی مبنی بر حذف مزاری و نیروهایش، میان آنها در جریان بوده است.

ابتدا دو نمونه از این اسناد را از نظر بگذرانید تا بعد کمی درباره آنها گپ بزنیم:

                 (درمتن اصلی کتاب دونمونه ازاسناد دراینجا درج است )
حال که دو نمونه از باصطلاح اسناد «موثق» و «محرمانه» را رؤیت کردید، به تذکر چند نکته در خصوص صحت و سقم اینها توجه کنید:

  1- نخست ببینیم اعضای شورای مرکزی حزب وحدت استاد مزاری به عنوان عالی ترین مجمع تصمیم گیری و نیز نخبگان سیاسی این حزب و نخستین کسانی که این اسناد برای اقناع و توجیه آنها ارائه شده است، چه برخورد و نظری نسبت به این اسناد داشته اند. یکی از اعضای شورای مرکزی که در نخستین جلسه این شورا بعد از حادثه 23 سنبله حضور داشته است، خاطراتش را از آن جلسه اینگونه بازگو می کند:

« ... خلاصه، جلسه طبعا ًحالت عادی را نداشت که هیچ، بلکه خشم و عصبانیت کاملاً در آن موج می زد. در این میان استاد مزاری تعدادی اوراق را بیرون آورد و گفت: «اینها اسنادی هستند که ما به دست آورده ایم و آقایان درباره انتشار آن تصمیم بگیرند.» اوراق دست به دست شد و یکبار صدای آقای حسینی میدانی بلند شد و گفت: «آقای استاد، اصل آنها کجاست و این فتوکپی ها نمی تواند قابل قبول باشد و ثانیا اگر قبول کنیم، نحوه به دست آوردن آنها را چگونه توجیه کنیم ؟ »

خداوند متعال شاهد قضیه هست که استاد مزاری، لب از روی لب بر نداشت و با خیره خیره نگاه کردن ایشان (مزاری) و سکوت متقابل دیگران، آن کاغذها – بی آنکه درباره انتشارآنها تصمیمی گرفته شود – جمع شدند و صحبت ها به مسائل دیگر کشیده شد.»[11][11]

اسنادی که شورای مرکزی حزب وحدت استاد مزاری با چنین سردی و پوزخند با آنها برخورد کرده اند، تکلیف دیگران نسبت به آنها روشن و مشخص است! صد البته که تنها شورای مرکزی این جناح با سکوت سرد و متعجبانه با این اوراق مواجه نشدند، بلکه بسیاری از افراد خردمند و معتدل جناح مذکور با سکوت و ناباوری با اوراق مذکور معامله کردند. در این مجموعه فقط سه گروه با چنگ و دندان به این کپی ها چسپیده بودند:

الف – استاد مزاری و دستیاران نزدیکش که زحمت کشیده، این اوراق را ساخته بودند و در قبال 29 هزار کشته و زخمی و آنهمه خسارت، مصائب و پیامدهای سوء، جز همین چند ورق کپی چیزی برای ارائه به مردم و سپردن به تاریخ نداشتند.

ب- حلقات چپی و التقاطی درون حزب که در عمق جان به این اسناد می­خندیدند، ولی چون مطابق میل و طبع نفاق افکنانه شان بود، مجدّانه و مغرضانه به آنها چسپیده بودند.

ج- افراد ابله، تندرو و نادان که از فرط حماقت و سفاهت این جعلیات را باور کرده بودند.

  2- از خاطره و روایت فوق معلوم می گردد که اصل این اسناد را استاد مزاری هم در دست نداشته و آنچه در دسترس ایشان بوده، همین فتوکپی ها بوده است. در مقدمه ای که ناشران اوراق مذکور برای آنها نوشته اند نیز تصریح کرده اند:

«لازم است چند نکته در مورد مطالعه این اسناد مورد توجه قرار گیرد: 1- این اسناد توسط همکاران اطلاعاتی حزب وحدت اسلامی از آرشیو اطلاعات و امنیت شورای نظّار در کابل عکسبرداری  شده است...»[12][12]

پس آنچه به عنوان اسناد موثق و محرمانه از آنها یاد شده و برای فریب مردم و طهارت و برائت آفرینندگان این فاجعه انسانی وحشتناک ارائه شده، همین چند برگ فتوکپی است و نسخه اصلی در اختیار هیچ کس و حتی استاد مزاری نبوده است.

حال با توجه به نکته متذکره می گوییم: اگر فتوکپی بتواند سند و مدرک به حساب آید، هر کس ولو یک بچه دبستانی هم می تواند آنرا تنظیم و جعل کند. به همان دو نمونه از اسناد نگاه کنید! هر کسی می تواند امضای آقایان اکبری و مسعود را از زیر این اوراق قیچی و زیر یک ورقه سفید دیگر بچسباندو آنگاه هر قرار داد و معاهده ای راکه دلش خواست، تنظیم وروی آن ورقه تایپ کند و ازآنها کپی بردارد و میان توده نا آگاه مردم پخش کند و مدعی شود که از آرشیو وزارت دفاع یا امنیت ملی عکسبرداری کرده است.

نمونه دیگر: مثلا متن آخرین نامه استاد مزاری که برای ملا بورجان نوشته است، با خط و امضای ایشان در نشریات متعدد چاپ شده و در دسترس همه قرار دارد. امضای آقای حکمتیار هم در پای معاهده جلال آباد، اسلام آباد و یا معاهده ها و نامه های دیگر بارها چاپ شده و در دسترس همه است. حال اگر کسی امضای این دو نفر را از زیر آن اوراق قیچی کند و ذیل یک ورقه سفید بچسباند، آنگاه متنی را به صورت قرار داد و معاهده، بالای آن امضاها تایپ کند به این صورت:

بر اساس این معاهده، اینجانب عبدالعلی مزاری، پس از سپردن اسکاد به حزب اسلامی، اینک حزب وحدت را نیز در بست به حزب مذکور فروختم و از این به بعد به عنوان قوماندان مطیع قائد انقلاب، حکمتیار صاحب عمل خواهم کرد و ...

بعد، این قرداد خیالی را فتوکپی و در مقیاس وسیع میان مردم توزیع کند و مدعی شود که این اسناد موثق و محرمانه را از سازمان اطلاعات حزب اسلامی عکسبرداری کرده است؛ آیا باز رهروان استاد مزاری به این سند ساختگی هم با چنگ و دندان خواهند چسبید که این «سند توطئه و خیانت» استاد مزاری است؟ این است تمام حقیقت و ماهیت اسنادی که استاد مزاری با تمسک و توسل به آنها، سیل خون در جامعه شیعه جاری ساخت.

عجبا از این پیشوای شهید خلق! که در سخنرانی اش برای مردم غرب کابل به سادگی تمام می گوید: «درباره وحدتی های که فرار کرده و درکنار جناب مسعود رفته اند صحبت نمی کنم، اسناد منتشر شده.»[13][13]

29 هزار انسان را به خاک و خون کشیدی، غرب کابل را ویران کردی، بذر نفاق، خصومت و جنگ داخلی را در جامعه شیعه پاشیدی، آنوقت می خواهی با چند برگ فتوکپی همه این فجایع و مصائب را به دامان تاریخ دفن کنی؟

و عجبا که رهروان استاد مزاری درباره او می گویند: رهبر کسی است که زیربنای مکتبش را صداقت و قربانی در برابر سرنوشت مردم تشکیل بدهد. مقصود شما از صداقت همین است که خون مردم را ریختن و با چهار برگ فتوکپی، بر سرشان کلاه گذاشتن؟ اگر صداقت این است الحق و الانصاف که استاد مزاری صادق ترین رهبر در جهان بود!

  3- تاریخ انعقاد این به اصطلاح معاملات و قراردادها،مربوط به ماه ها قبل از حادثه 23 سنبله و حتی قبل از تعیینات حزب وحدت است؛ مثلا تاریخ سند شماره 8، 12 حمل 73 و سند شماره 9، 4/3/73 و شماره 10، تاریخ 12/3/73 است. و همینطور بقیه اوراق که یا اصلا ًتاریخ ندارند و یا اگر دارند، مانند نمونه های فوق است.

نشر کنندگان این اوراق نیز در مقدمه ای که برای آنها نوشته اند، چنین می گویند: «اسناد مذکور مربوط به قبل از جنگ اخیر و تعیینات حزب وحدت می باشد و انتشار این اسناد در گذشته به خاطر رعایت بعضی مسائل صورت نمی گرفت. چون اصلا ًمردم ما شناخت درستی از آنها نداشتند، ممکن بود که انتشار اسناد مسایل لاینحل و خطرسازی بوجود آورد و موجودیت و اتحاد حزب وحدت را در خطر اندازد. ثانیا ًبسیاری از آنها با عناوین بزرگ مذهبی و لباس مقدس روحانیت در حزب وحدت حضور داشتند و امکان اینکه مردم ما خیانت آنها را باور نکنند، بسیار بود...»[14][14]

در رابطه با تاریخ این اسناد  و نیز توجیه حضرات، دو نکته را قبل یادآوری می دانیم:

الف: اگر شما واقعا از ماه ها قبل چنین اسناد موثق و محرمانه را در اختیار داشتید که بنا بر مندرجات آنها، بخشی از سران حزب وحدت در صدد معامله و خیانت به آرمان حزب و سرنوشت مردم خود بودند و در عین اطلاع و آگاهی، مردم و شورای مرکزی را در جریان قرار نداده اید، این خود نوعی خیانت به حزب و مردم است.

گذشته از این، اگر هم گفته شما را قبول کنیم که در گذشته ها روی برخی مصالح از انتشار آنها خودداری کرده اید، حداقل قبل از تهاجم و کودتا، این اسناد را در اختیار مردم و شورای مرکزی قرار می دادید تا آنها می دانستند که دعوا بر سر چیست؟ اینجا دیگر حرمت ها شکسته شده بود و کار به توپ و تانک رسیده بود و از مرز مصالح عبور کرده بودید؟

ب: در جریان تعیینات حزب وحدت، همه شاهد بودند که شما خود را به آب و آتش زدید تا دیگران را ترور شخصیت و بدنام کنید و ریاست استاد مزاری را تثبیت نمایید. در این عرصه تا حملات مسلحانه به اقامتگاه های رهبران حزب، قتل و آدم کشی، جنگ تبلیغی و ترور شخصیت، تهدید و تطمیع و توسل به اسلحه دلار پیش رفتید. اگر واقعا ًچنین اسناد موثقی در دست داشتید، آنهمه غوغا سالاری و تفنگ سالاری راه نمی انداختید، همین اسناد را به شورای مرکزی ارائه می دادید و می گفتید: «آقایان! بر اساس این مدارک معتبر و محرمانه، اینها خائن به حزب و مردم هستند و نه تنها حق کاندید شدن ندارند بلکه باید محاکمه و مجازات شوند.»

اگر واقعا چنین سلاح برنده ای را در اختیار داشتید، چرا به چوب و چماق، تفنگ و خشونت، دلار و کلدار متوسل شدید؟

می گویید: «بسیاری از آنها با عناوین بزرگ مذهبی و لباس مقدس روحانیت در حزب وحدت حضور داشتند.» بسیار خوب! مگر آقای مرتضوی لباس روحانیت نداشت که ماه ها قبل از تعیینات، در ماه رمضان، شب قدر و در محراب و مسجد توسط ارازل چماق به دست مورد هتک حرمت قرار گرفت؟ مگر آقای فصیحی ورسی لباس روحانیت نداشت که به دست گروپ های مسلح شما کشته شد؟ آیت الله بهشتی مگر عنوان بزرگ مذهبی نداشت که از ترس مهاجمین مسلح شما ... براستی قبل از انتشار اسناد و حادثه 23 سنبله، حرمت و حریمی مانده بود که توسط شما نشکسته باشد تا کتمان اسناد را از آن جمله حساب کنیم؟

وانگهی، بر فرض هم قبول کنیم که شما با هم حزبی های تان بخاطر «حفظ اتحاد و موجودیت حزب وحدت» مدارا و اغماض کردید، در مورد حرکت اسلامی این کتمان اسناد را چگونه توجیه می کنید؟ شما که از اول حرکت اسلامی را «باند شرور مولوی محسنی» می گفتید! اسناد خیانت این باند شرور را روی چه مصالحی پنهان و کتمان کردید و چرا مردم را در جریان خیانت و توطئه اینها قرار ندادید؟

سخن آخر اینکه، تمام این باصطلاح اسناد با یک نوع تایپ و با یک قلم، حروفچینی شده است؛ مثلاً قرار داد ریاست جمهوری با آقای اکبری با همان تایپ و قلمی است که قرارداد مصطفی کاظمی با فهیم. در عین حال ابلاغیه وزارت دفاع برای امنیت ملی باز هم با همان قلم است. همینطور سایر اوراق. سازنده و جعل کننده این اسناد آنقدر ناشی و بی تجربه بوده است که نمی دانسته در دنیا انواع مختلف دستگاه تایپ و با قلم های متفاوت وجود دارد. او فکر می کرده که در تمام ادارات افغانستان و در همۀ دنیا فقط یک نوع تایپ وجود دارد؛ آنهم از همان نوعی که سازنده محترم این اسناد در اختیار داشته است. فاعتبروا یا اولی الابصار!

بابه مزاری ...
ما را در سایت بابه مزاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابراهیم خلیلی mazari بازدید : 1160 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1392 ساعت: 12:43