بابه مزاری

متن مرتبط با «هنر مند‘ مزاری ‘ کابل اکسپرس ‘ دایره المعارف» در سایت بابه مزاری نوشته شده است

توهین به حضرت زهرا سلام الله علیها در دربار مزاری

  •   نفوذ و سلطه عناصر چپ گرا، منحرف و بیمار دل در دربار استاد مزاری چنان هویدا و وسیع بود که اندکی از ابعاد آن به خارج افغانستان نیز درز کرده بود. در این خصوص به اعترافی از همان عناصر توجه فرمایید: «آقای بلاغی مسئول کمیته سیاسی حزب وحدت که در سال 1373 سفری به اروپا داشت، ملاقاتی با سید میر حسین هدی [دکتر هدی مقیم اتریش] انجام می دهد. در این ملاقات سید هدی جریان دیدارش با آیت الله سید علی خامنه رهبر مذهبی جمهوری اسلامی ایران را حکایت می کند و می گوید که آقای خامنه ای با ناراحتی گفت که «در دربار آقای مزاری دشمنان اهل بیت(ع) بحدی رخنه کرده اند که حتی به بی بی فاطمه زهرا(س) هم اهانت صورت می گیرد...»[2][2] سیطره انحصاری خنّاسان و بیمار دلان بر دربار استاد مزاری، سرفصل مصائب و دشواری های بسیاری برای حزب وحدت و جامعه شیعه و هزاره گردید. می توان گفت یکی از علل عمده اشتباهات و کجروی های آقای مزاری و اتخاذ مواضع و سیاست های نادرست و نسنجیده توسط ایشان – مانند اتحاد با حکمتیار، زیر پا گذاشتن هم پیمانی ملیت های محروم، عطش جنگ طلبی، تقدم ملیت بر مذهب و ... – ناشی از وسوسه گری ها و دادن اطلاعات غلط توسط همین بیمار دلان بود که اقامتگاه دبیر کل را تنگ در محاصره داشتند. در این مورد به دیدگاه های یک محقق و صاحب نظر در مسایل افغانستان توجه کنید: « مزاری را آنگونه که دیدم مردی بود سرسخت و یکدنده که نمی خواست تغییرات اوضاع را بسنجد و مصلحت عام شیعیان را مقدم بر پافشاری و مصلحت های موردی خود بداند. او مردی مغرور بود، گرفتار مشاورانی شد که نمی گذاشتند به راه راست برود  »[3][3] [1][1] - سرانجام عنوان پیامبر هم به ایشان ا عطا شد! هفته نامه وحدت، شماره 298. در مقاله ای تحت عنوان «از حسین تا حسین زمان» نوشت:« مزاری پیامبر بی جبرئیل عصر ماست که از حراء تاریخ می آید و سوره انسان بودن انسان محروم و برده و جوالی را در متن نظام اشرافیت زمان به تلاوت می گیرد.» [2][2] - امروز ما، نشریه حزب وحدت (جناح مزاری) در پاکستان، شماره 4. [3][3] - مجله حبل الله، شماره 131. [4][4] -  از سخنرانی عبدالحسین مقصودی در قم.  ,فاطمه سلام الله علیها ‘ توهین به حضرت فاطمه ‘ مزاری و توهین به حضرت فاطمه ...ادامه مطلب

  • سند سازی مزاری و مزاری پرستان

  • از اینجا بود که استاد مزاری و یارانش برای فرار از بن بست، فریب و تحمیق مردم و طهارت و برائت خود، بخش دیگری از این سناریو را روی صحنه آوردند و آن جعل به اصطلاح اسناد همکاری و تبانی میان دولت و جناح اکبری و حرکت اسلامی بود. بر این اساس یک سلسله اوراق فتوکپی شده تحت عنوان «اسناد خیانت و توطئه» تکثیر و در مقیاس وسیع در داخل و خارج پخش گردید. در این اسناد که گویا میان مسئولان دولت (ربانی، مسعود و فهیم) و برخی شخصیت های حزب وحدت (اکبری، کاظمی، آیه الله فاضل) به امضاء رسیده است؛ نشان دهنده این راز است که گویا توافقات و معاملاتی مبنی بر حذف مزاری و نیروهایش، میان آنها در جریان بوده است. ابتدا دو نمونه از این اسناد را از نظر بگذرانید تا بعد کمی درباره آنها گپ بزنیم:                  (درمتن اصلی کتاب دونمونه ازاسناد دراینجا درج است )حال که دو نمونه از باصطلاح اسناد «موثق» و «محرمانه» را رؤیت کردید، به تذکر چند نکته در خصوص صحت و سقم اینها توجه کنید:   1- نخست ببینیم اعضای شورای مرکزی حزب وحدت استاد مزاری به عنوان عالی ترین مجمع تصمیم گیری و نیز نخبگان سیاسی این حزب و نخستین کسانی که این اسناد برای اقناع و توجیه آنها ارائه شده است، چه برخورد و نظری نسبت به این اسناد داشته اند. یکی از اعضای شورای مرکزی که در نخستین جلسه این شورا بعد از حادثه 23 سنبله حضور داشته است، خاطراتش را از آن جلسه اینگونه بازگو می کند: « ... خلاصه، جلسه طبعا ًحالت عادی را نداشت که هیچ، بلکه خشم و عصبانیت کاملاً در آن موج می زد. در این میان استاد مزاری تعدادی اوراق را بیرون آورد و گفت: «اینها اسنادی هستند که ما به دست آورده ایم و آقایان درباره انتشار آن تصمیم بگیرند.» اوراق دست به دست شد و یکبار صدای آقای حسینی میدانی بلند شد و گفت: «آقای استاد، اصل آنها کجاست و این فتوکپی ها نمی تواند قابل قبول باشد و ثانیا اگر قبول کنیم، نحوه به دست آوردن آنها را چگونه توجیه کنیم ؟ » خداوند متعال شاهد قضیه هست که استاد مزاری، لب از روی لب بر نداشت و با خیره خیره نگاه کردن ایشان (مزاری) و سکوت متقابل دیگران، آن کاغذها – بی آنکه درباره انتشارآنها تصمیمی گرفته شود – جمع شدند و صحبت ها به مسائل دیگر کشیده شد.»[11][11] اسنادی که شورای , ...ادامه مطلب

  • چرا از هنرمندان مردم هزاره قدر دانی نمی شود؟

  • چرا در افغانستان از هنر مندان  قدردانی نمی شود؟ در همه  کشورها ، از هنر مندان خود قدر دانی می کنند ؛ اما در افغانستان از هنرمندان زبر دست که در هیچ کشوری یافت نمی شود، کسی قدر دانی نمی  کند؟ این یک ضرب المثل معروف است که نمد سیاه سفید نمی شود ؛ اما ما در افغانستان هنرمندانی داریم که 22 سال است با هنر مندی این کار را انجام می دهند و هیچکس به هنر و نبوغ آن ها توجه ندارند. سفید سازی نمد سیاه تنها هنر نوابغ ما نیست  و هنر بزرگ تر از آن هم دارند. هنر مندان ما کلاغ را هم رنگ می کنند و بنام طوطی می فروشند و هیچکس هم نمی توانند، بفهمند متاعی که خریده کلاغ است نه طوطی! باری عزیزان من! هنر مندان زبر دست ما ، چهره یک خاین را که به مردم تشیع و هزاره افغانستان خیانت کرد و با جنایات خود ، تاریخ مردم تشیع را در افغانستان سیاه کرد، سفید می کنند و جغد شومی که زندگی را بر بخشی از مردم شیعه در غرب کابل و بامیان و هزاره جات تباه کرده و وندهای بی بند و بار خود را بر سرنوشت شان مسلط کرده بود، با هنر مندی تمام بحیث یک طوطی شیرین سخن به مردم قالب می کنند. هنرمندان چیره دست ما یک جنایتکار را که تنها در سه سال 23 جنگ را با اقوام و گروه های مختلف به راه انداخت ، به حیث یک آدم صلح جو معرفی  می کنند و یک دیکتاتوری که از مقام دبیر کلی به حیث یک شاه مستبد حکم می راند و هرصدایی که به انتقاد بلند می شد، در گلو خفه می کرد و به منتقدان خود خروار ها برچسب خرد کننده می چسباند، به حیث یک عدالت خواه ، به مردم معرفی می کنند. آیا کسی در جهان هنری از این بالا تر سراغ دارد؟ در میان هنرمندان جهان کدام هنرمند می تواند ، چنین هنری از خود به نمایش بگذارد؟ عبد العلی مزاری به حیث دبیر کلی حزب وحدت اسلامی افغانستان انتخاب شده بود، حزبی که از خود میثاق نامه داشت ، شورای مرکزی داشت و شورای نظارت داشت ؛ اما استاد عدالت جوی ما همه را کنار زد و از آن ها تنها نهادهای تشریفاتی که چاپلوسی استاد را می کنند، ساخت و اگر کسی از چاپلوسی و مدح و ثنا و نثار القاب شاهانه برای اعلی حضرت مزاری خود داری می کرد، سزایش مرگ و برچسب خیانت و تشیع درباری و هزاران برچسب دیگر بود. شخصیت عدالت خواه ما نمی توانست حتی کسانی  که او را به این قدرت رسانده بود، تحمل کند و توطئه یک کودتا را علیه آن ها چید تا برای ه,هنر مند‘ مزاری ‘ کابل اکسپرس ‘ دایره المعارف ...ادامه مطلب

  • مزاری و موج سواری

  • شیعیان افغانستان در سی سال گذشته همواره جنگ خانگی داشته اند. این جنگ خانگی تا زمانی که دولت کرزای روی کار آمد و تفنگ ها را جمع آوری کرد ، همواره وجود داشته  است. بخاطر جنگ خانگی احزاب بود که مردم به ستوه آمدند و همه از این جنگ خسته شدند و ضرورت وحدت و اتحاد را همه به جان و دل لمس کردند. حزب وحدت از این درک عمومی تولد یافت. جالب اینجا بود که همان کسانی که جنگهای خانگی را شروع کرده بودند و گوی سبقت را در این میدان از همه ربوده بودند، وقتی این خواسته عمومی را درک کردند همان افراد و احزاب نخستین افراد بودند که منادی وحدت و اتحاد شدند ؛ اما چون برای آن ها وحدت نه یک نیاز و ضرورت که یک ابزار برای رسیدن به قدرت و امیال شهوانی بود ، از آن نیز برای جنگ خانگی استفاده کردند و با یکه تازی و کودتا در صدد قبضه قدرت و حذف رقبا برآمدند. اگر دیروز با عنوان گروه و حزب خود بدنبال حذف دیگران بودند بعد از آن که بر اریکه قدرت تکیه زدند، با استفاده از عنوان حزب وحدت به دنبال جنگ و برادر کشی افتادند. اکنون 19 سال از مرگ مردی می گذرد که کارنامه اش پر است از جنگ و جنایت و برادر کشی و  قتل و غارت ؛ اما با این وجود ، پرستندگان این مرد یا بخاطر عشق کور شان یا بدلیل منافع مادی و حزبی، با شارلاتانیسم و تبلیغات پر حجم، از او یک قدیس می سازند و اوصافی برای بر می شمارند که نداشت و کارنامه هایی برای او می سازند که عملکردش کاملا بر ضد آن بود. می گویند: مزاری عامل اتحاد و یکپارچگی شیعیان افغانستان بود که این نه تنها دروغ محض است که واقعیت کاملا مخالف آن است. مزاری در طول عمر خود همیشه در جهت جنگ و خونریزی و کشتن رقبا گام برداشته و جنگ داخلی در میان احزاب شیعی توسط سازمان نصر شروع شد که مزاری تعیین کننده ترین شخص در این سازمان بود . زمانی هم که مردم شیعه از اختلاف و جنگ داخلی و برادرکشی که ارمغان مزاری و سازمان نصر بود، به ستوه آمدند و وجود اتحاد در میان احزاب شیعه به یک ضرورت تبدیل شد، مزاری و سازمان نصر بر موج آن سوار شدند و مزاری رندانه خود را در رأس آن قرار داد و بعد شروع کرد به عملیات های تصفیوی  تا شخصیت های دیگر را از میان ببرند و تمام قدرت را در دستان سازمان نصر قرار دهند. شهید صادقی نیلی فدای همین امیال قدرت پرستانه باند مزاری شد . شهید صادقی نیلی به حیث فرمانده عمومی حزب و,حزب وحدت ‘ مزاری ‘ موج سواری ‘ سازمان نصر‘ صادقی نیلی ...ادامه مطلب

  • زندگی نامه استاد مزاری

  •  متکلم متبحر و رجالی متخصص و فیلسوف دهر و فقیه عصر حضرت آفت الله الاعظم عبدالغل مزاری ، از علمای سرشناس و وارسته افغانستان بود که در راه اعتلای اسلام به شهادت رسید. اندیشه های فقهی ، کلامی و سیاسی او نشان دهنده عمق فکر و اندیشه استاد مزاری است. از این استاد کتاب های زیادی در فقه و رجال و کلام و فلسفه بر جای مانده که در حوزه های علمیه تدریس می شود و مجتهدان بنام همچون آفت الله محقق مزاری ، آفت الله خلیلی و آفت الله عرفانی و غیره آن ها را تدریس می کنند. در عرفان هم ، استاد مزاری شاگردان مبرزی تربیت کرد. یکی از شاگردان استاد مزاری در عرفان ، عارف نامی شفیعی دیوانه بود. شفیعی از بس در عرفان سرامد شده بود که او را دیوانه می گفتند. وقتی شفیعی بعد از کشیدن چرس یا تریاک به خلسه فرو می رفت ، ذکر "یا بابه یا بابه" اش بلند می شد و دیگران را هم به وجد می آورد. استاد مزاری همچون امام حسین (ع) که گفت : به خدا هرگز تن به ذلت نخواهم داد ، عزتمندانه در مقابل طالبان و مزدور و نفوذی طالبان یعنی گلبدین حکمتیار جنگید و در سنگر مبارزه با وحشیان طالبان و گلبدین به شهادت رسید و هرگز تن به اسارت نداد. آفت الله مزاری در زندگی خود همیشه از دنیا پرستی دوری می کرد و هرگز به دنبال قدرت نبود و همیشه از آن گریزان بود. او  با هیچکس برای کسب قدرت نجنگید و برای آن رقابت نکرد. اینکه گفته میشود مزاری برای قبضه همه قدرت در دستان خود ، حسینی ، شهید عاقلی و شهید صادقی نیلی را کشته ، یا علیه مخالفانش کودتای 23 سنبله به راه انداخته ، همه دروغ است. دست او به خون هیچ بی گناهی آلوده نشد. شایعاتی که نقل می شود که مزاری جنگهای داخلی و خانگی را در مناطق هزاره جات میان گروه های شیعی بر افروخت هم دروغ است و اینکه برخی گفته اند حدود پنج هزار نفر از شیعیان در غرب کابل از سوی او کشته شده اند هم دروغ است. مزاری همیشه به دنبال وحدت شیعیان و مسلمانان بود و هیچگاه از جنگ های داخلی و جنگ با احزاب و گروه های شیعی حمایه نکرد. او برای ایجاد وحدت چه از خود گذشتگی ها که نکرد و برای آن که میان احزاب شیعه اتحاد بر قرار شود ، او بر خلاف دیگران که با چنگ و دندان به پست دبیرکلی چشم دوخته و به آن چسبیده بودند ، داوطلبانه از آن در حالی که حقش بود چشم پوشید و آن را برای شخصیت های دیگر از احزاب شیعه واگذارکرد. او هرگز به ,دروغ های بزرگ برای مزاری ، دروغ شاخدار ، ماه حوت ، بابه مزاری ، شهید مزاری ...ادامه مطلب

  • مزاری جنگ طلب

  • در این روز ها که اواخر ماه حوت است ، دروغگویی به اوج خود رسیده است. مزاری پرستان فضا را از دروغ پر کرده اند و هرکه در مسابقه دروغگویی و دروغ پردازی دروغ گنده تر و بزرگ تر بگوید ،  برنده تر است و بیشتر مورد استقبال قرار می گیرد. دروغ های بزرگی مثل : -       رهبر شیعیان افغانستان! -       وحدت بخش شیعیان افغانستان! -       شهید! -       فریاد گر عدالت خواهی! -       و... در اینجا یکی از دروغ های بزرگ پرستندگان مزاری بحث و بررسی می شود: "مزاری وحدت بخش میان شیعیان افغانستان" یا "مزاری کسی بود که با تشکیل حزب وحدت اسلامی ، بین شیعیان وحدت و اتفاق ایجاد کرد" و از این جور تعبیرات. این جملات دروغ بسیار بزرگی است. نه تنها دروغ است بلکه واقعیت دقیقا مخالف آن است.. مزاری عامل وحدت شیعیان یا روشن کننده آتش اختلاف و جنگ خانگی؟ اگر قرار بر دروغگویی نباشد ، واقعیت و حقیقت آن است که مزاری و اطرافیانش اولین کسانی بودند که در هزاره جات جنگ داخلی به راه انداختند. صرف نظر از اتهام کشتن عاقلی ، مزاری با متهم کردن حزب حرکت اسلامی به رهبری حضرت آیت الله محسنی قندهاری ، به ضد ولایت فقیه بودن‌، جنگ های خونینی به راه انداخت و افراد بسیاری از مردم شیعه را در  هزاره جات در این جنگ های خانمان سوز به کام مرگ فرستاد و زندگی بسیاری از مردم را در قره باغ و جاغوری به تباهی کشاند. کودکان زیادی را یتیم کرد و مادران زیادی را به داغ فرزندان شان نشاند. سازمان نصر تحت قیادت مزاری و امثالش در قره باغ و جاغوری با گروه هایی مثل حرکت اسلامی ، سازمان نهضت اسلامی و حزب اسلامی همواره مشغول نبرد بود و جنگ داخلی بود. و این سازمان برای رسیدن به اهداف خود که سیطره بر کل هزاره جات بود ، از هیچ کوششی دریغ نکرد. همین طور این سازمان در بامیان و یکاولنگ با شورای اتفاق و بعضا با پاسداران جهاد و حرکت اسلامی مشغول جنگ خانگی بود. همین کار را سه همکار سازمان نصر ، یعنی اکبری ورسی ، صادقی نیلی و صالحی ارزگانی در پیش گرفتند که جنگ های خانگی به راه انداخته و بنام ولایت فقیه ، با احزاب دیگر از جمله شورای اتفاق به رهبری آیت الله بهشتی می جنگیدند. وقتی مردم از,جنگ طلب ‘ مزاری ‘ عبد العلی مزاری ‘ دیکتاتور ‘ جنایتکار ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها